بیائیم امسال سفر مقدس خود را آغاز کنیم. و پیروزی «جان» را بر«من ذهنی» جشن بگیریم.
بیائیم از سرداب پیچ در پیچ « من » بیرون آمده
و رو به بلندای «جان» پیش برویم. وجد و طرب تجربیات روحانی را جستجوگر باشیم. و آزادی مطلق، رسیدن به رهایی این والاترین «هدف» زندگی را برگزینیم. بیائیم امسال نه فقط بیشتر بخوانیم، بلکه بخواهیم از زندگی بیشتر بهرهمند شویم. چگونه -؟ به همه چیز نگاه دوباره بیاندازیم. به همه چیز نگاه دوباره بیاندازیم. به زندگی این لحظه نگاه کنیم. با دلیلی دیگر نگاه کنیم هشیار شویم به زندگی هر لحظه به اصل خود زنده شویم. زنده بودن، آرامش و عشق به همنوع را تمرین کنیم. خدای را از ذهن آزاد کنیم، تا یکی بودن خدا و زندگی را حس کنیم بیدار شویم و بیدار بمانیم تا درساحت او آرامش را در آغوش بگیریم. درد کشیدن ما به خاطر دور شدن از تقدیر ماست. بگذاریم خدا در ما زاده شود تا عشق را تجزیه کنیم.... بیائیم امسال هدفی والا برگزینیم. و همه تلاش خود را معطوف به آن کنیم. و آنگه حاصلش را تقدیم زندگی نمائیم. هدف خویش را در راستای کشف موهبتی قرار دهیم که خداوند به ما عطا فرموده است. رشد دادن این موهبت را کار زندگی خویش سازیم... و بخشیدن این موهبت را معنای زندگی خود بدانیم. بیائیم با سهراب «از سایه ، روشن برویم» امسال بینایی خود را جشن بگیریم به انتظار پایان دهیم و رستاخیزمان را نظاره کنیم. لحظهها را دریابیم.از خود آغاز کنیم،بسازیم،از نو بسازیم، و « لحظهها» را چراغانی کنیم دلشوره فردا و تکرار داستان دیروز را به مستی حال تبدیل کنیم. بیائیم خواب پروانه شدن ببینیم متعهدانه کمر به شکستن پوسته ببندیم. امسال سبزه گره بزنیم و گره از ابرو، از دل، از خاطره و از فردا باز کنیم. بیائیم دستان مادر را در دست بگیریم و به انتظار طلوع خورشید لحظه شماری کنیم. خاطرهها و رنجشها را به دست باد بسپاریم. به همه کس و همه چیز به همانگونه که هست، عشق بورزیم. بیائیم دیگر نگوئیم « دریغ از پارسال» دیگر نگوئیم «ای .... بد نیستم!» نگاه کنیم به معجزه بودن بگذاریم سکوت سخن بگوید گوش را به نوازش صدای خستگان در بگشائیم هرکسی رنجشی از ما دارد، آینهای در دست گرفته فرصتی بدهیمش، شاید فرصتی فراهم است. تا نظارهگر خود باشیم آری : زندگی کوتاه است نگذاریم «لبه طاقچهی عادت، از یاد من و تو برود»؛ بیائیم به زندگی نگاهی مومنانه کنیم نگذاریم، تردیدها دلسردمان کند جهان امروز نیازمند عشق است و دستانی توانمند، نگاهی گرم و کلامی «با شرافت»! یادمان نرود که سهم خود را ادا کنیم پل بسازیم به جای دیوار، و حال خوش، قسمت کنیم. مبادا با قضاوتی کور.... فرشتهای را دیو کنیم. آری: زندگی کوتاه است مجالی اندک تا: به راههای نرفته، برویم دستهای نگرفته ، بگیریم پردههای برنگشاده، بگشاییم بغض فرو خفته، رها کنیم رویای نادیده ببینیم، گلهای نبوئیده را ببوئیم چشم اندازههای زیبای ندیده، ببینیم بر دلهای شکسته مرهم نهیم،گرههای نشگوده،بگشاییم مردگان به ظاهر زنده را، مسیحاوار زنده کنیم. و تا میتوانیم تجربه کنیم: سکوت زیبای یک صبح آرام و ساده را، اعجاز دنیای پیچیدهی درون را، ملاقات با هستی بخش جانمان را، بیائیم به غریبهها سلام کنیم به همسانی بیندیشیم، نه به تفاوتها نگذاریم، کلاه و دامن و سجاده و رنگ و بو و مو، فاصله ایجاد کند. دست دشمن را در دست بگیریم و به چشمان فاضله نگاه کنیم. هرکه مشغول خویش را ، به دیدن خورشید دعوت کنیم. پنبه از گوش درآوریم و به زیارت آبشار و مرغ عشق برویم به گل فروش گل را نشان دهیم نذرکنیم پرندهای اسیر آزاد کنیم بیائیم امسال، به زمان و مکان وابسته نباشیم. آسمان همه جا رنگ دل ما دارد. بیائیم خزیدن را وانهیم ولذت پرواز را تجربه کنیم. بیائیم امسال : زندگی کنیم عشق بورزیم، بیاموزیم،خدمت کنیم و از خود رد پایی برجای بگذاریم.