وقتی دلت به شدت تمنایی
حقیقت،
و آرامش را داشته باشد.....
یک روز!
رخ اندررخ خورشید خواهی دید.......
خورشیدی که همه تاریکی های زندگی را خواهدزدود......
تمنا!
همت!
نیایش!
صبوری!
راهی که هزار کیلومتر امتداد دارد!
گام به گام پیموده می شود،
پس دلسردنشو،
مسافت هایی طولانی با تک تک گام های ما پیموده می شود.....
واقیانوس قطره،قطره پر می شود.
..............................
.......................
...........
انتظار
زندگی به واقع انتظاری بیش نیست.....
انتظارهرچه ژرف ترباشد!
حقیقت زودتر پدیدارمی شود........
*****************************************************
همونطورکه آندره نویسنده برجسته ی فرانسوی در جایی از کتاب مائده هایی زمینی می نویسد.......
در کنار آنچه به تو ماننده است ممان،هرگزممان!
همین که فضای پیرامونت رنگ تو را به خود گرفت ،یاتوبه زنگ آن درآمدی ، دیگر سودی برایت در بر نخواهد داشت.
باید آن را ترک بگویی.
هیچ چیز برایت خطرناک تر ازخانواده ی((تو)) اتاق ((تو))،گذشته ی ((تو))نیست.
ازهر چیزی جز آموزش که برایت به ارمغان می آوردبر مگیر.