سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کد پیغام خوش آمدگویی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
سیده فاطمه[729]

باران باش و ببار نپرس پیاله های خالی از آن کیست
ویرایش
منوی اصلی
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
لینک دوستان
ویرایش
امکانات دیگر
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 25
کل بازدید : 104502
تعداد کل یاد داشت ها : 108
آخرین بازدید : 103/2/9    ساعت : 11:2 ع

خدا رو فراموش نکنیم

شک نکن ....عشق واقعی فقط خداست
 

خدایا به داده هایت شکر

به نداده هایت شکر

به گرفته هایت شکر

چون

داده هایت نعمت

نداده هایت حکمت

و گرفته هایت امتحان است







      

«شهادت مظلومانه بزرگ بانوی هردو عالم خانم حضرت فاطمه زهرا س تسلیت باد»

................

پیمان وفاداری و پیوند زناشویی ، در خانه علی (ع) آن چنان محکم و استوار بود که تنها مرگ می‏ توانست در ظاهر ، آنها را از هم جدا کند. فاطمه (س) با شهادت خود ، قلب علی (ع) را که هنگام ورودش به خانه او قوت و اطمینان بخشیده بود ، چنان بی ‏تاب و تحمل کرد که در باور هیچ ناظری نمی‏ گنجید.روزی فاطمه (س) به علی(ع) گفت : هنگام فراق ، نزدیک شده است ؛ سخنانی دارم که می‏ خواهم با تو بگویم.علی(ع) فرمود : آنچه دلت می‏ خواهد بگو ، علی(ع) بر بالین فاطمه (س) نشست و دستور داد کسی داخل اتاق نباشد.دخت پیامبر(ص) ، این گونه آغاز کرد :ای پسرعم ! از شروع زندگی ‏ام با تو در هیچ امری مخالفت تو را نکردم و هرگز از من دروغ و خیانت، سر نزد.علی (ع) در حالی که او را تصدیق می ‏کرد گفت : تو با تقوا تر و متواضع ‏تر از آن هستی که من تو را بر چنین امری سرزنش کنم.
آه چقدر جدایی و دوری از تو بر من دشوار خواهد بود ! مصیبت پیامبر (ص) برایم زنده می‏ شود. از دست دادن تو برای من بسیار سخت و ناگوار است. از این مصیبت به خدای خود پناه می ‏برم و دل به او می ‏سپارم. مصیبت فراق تو آن قدر تلخ و سنگین است که تحمل آن برای علی (ع) مشکل و طاقت‏ فرساست. مصیبتی که هیچ چیز نمی ‏تواند آن را جبران کند ؛ این دردی است که درمانی برای او نمی ‏بینم.
سپس علی (ع) سر فاطمه (س) را به سینه چسباند و با هم گریستند. (8)گریه فاطمه (س) برای تنهایی علی (ع) و اشک علی (ع) برای از دست دادن یار و حامی وفادار خود بود.







      

گل تقدیم شمارمضان ماه ضیافت الهی و بازگشت به ضمیر پاک انسانیت گل تقدیم شماگل تقدیم شما

    
 
   

                                                         



گل تقدیم شما







رمضان، ماه ضیافت الهی و بازگشت به ضمیر پاک انسانیت



 







رمضان ماه ضیافت الهی از راه رسیدو بندگان خداوند آماده شدند تا در این ماه ضمیر پاک خویش رجوع

کرده و خود واقعی را باز شناسند...........

 

ماهی که خداوند درهای بهشت را به سوی بندگان خود گشوده و درهای جهنم را بسته،ماهی که شیطان در بند

 

فرشتگان قرار دارد تا انسان بتواند بازگشتی دوباره به اصل خلقت خویش نماید.

 

خداونداین ماه را ماه بندگان ناامید تا گنهکاران درآن به صفای باطن پرداخته و سلامت

 

جسم وروح خودرا به دست آورند.رمضان از راه رسید،می توانیم گوش کنیم تا ندای دعوت حق را بشنویم که بر بندگان منت نهاده

 

تاآنان روح و روان خود را پاک و زلال کنند.رجب، شعبان و رمضان از ماه های عزیز و پر برکتی است که هر کس باید تا می تواند از

 

این مسیر توشه ای سنگین برای روزی که روز حسرت است بر دارد.

 

خدااین منازل را برای سیر و سلوک و تزکیه بندگانش قرار داده  که هر کس نسبت به ظرفیت درونی خود ظرف خود را پر سازد.

 

در این ماه رمضان عطش و گرسنگی روزه دار را به یاد عطش و گرسنگی روز قیامت که سخت ترین روز است می اندازدو

 

از کسالت و مفاسد سیری شکم که برخی آن را بزرگترین ریسمان محکم شیطان دانسته اند ،می رهاند.

 

پیامبر اعظم(ص) می فرماید:شیطان در خون و رگ و ریشه فرزندان آدم جریان دارد،آگاه باشیدکه این مجاری را با گرسنگی بر شیطان تنگ کنید.

 

روزه،ثروتمندان را که به واسطه وجود آسایش و رفاه از حال فقرا بی خبر شده اند را از خواب بیدار نموده و حس نوع دوستی بشر را زنده می کند.

 

روزه دار علاوه بر ترک جلسات غیبت ،دروغ،ریا،نخوت،شهوت و کینه به تمرین صبر،عفت،امانت داری،حیاو در یه کلام تقوا و پرهیزگاری می پردازد،

 

بطوریکه روزه اراده را با گذراندن دوران سختی پرورش می دهد.

 

روزه  صفت صبر را در انسان با تمرین تحمل گرسنگی و تشنگی و بردباری ایجاد می کند،صبری که

 

پاداشش در نزد خدا است و برآن بسیار تاکیدکرده است.رمضان آخرین فرصت است که چنان آماده باشیم

 

وبتوانیم از ذخایربیکران و بی انتها آن بهره مند شویم.اگر خود را آماده ورودش نسازیم،اگر قلبمان را میزبان عشقش

 

نسازیم،اگر ظرف درونی خود را گسترش ندهیم،دچار خسرانی عظیم گشته ایم.

 

در این ماه شب های قدر را داریم که خدا سرنوشت هر کس را در این ایام رقم می زند،

 

پس بایداز این فرصتها استفاده کنیم و برای رسیدن به مرحله انسانیت یک شبه ره صد ساله را بپیماییم.

 

 

                       
«التــّماس دعا»









      

«انتظار»

درجوار کوچه های انتظاردعایم کن،در تنگنای سرودن غزل هایم نمی دانم  از چه غریبم که دیدگانم به غروب عشق می مانندوبه فکر کدامین لاله


هستم که اشک در خاکریز چشمانم موج می زند.نمی دانم در ساحل شب به جستجوی کدامین مهتابم و کرانه ی آسمان را به دیدار چه کسی نظاره گر شده ام!!!


یوسف فاطمه!ای زمزمه واپسین حیاتم ،بدان که ابهام اشک من تندیس حضور توست و غروب شعرهایم در سرا پرده انتظار،عبور غریبانه تو را گریه می کند..............



گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما

 

دل پریشونم، پریشونم که اربابم نیومد/بعد عمری عاشقی حتی یه شب خوابم نیومد


آسمون، عصرهای جمعه مثل من بهونه گیره/بارون گریه باهات حرف می زنه که


خیلی دیره


مادر تو دل غمینه خون جدّت رو زمینه /عشق ما مهدی نیومد عشق ما مهدی

 

نیومد...

العجل یا حجه الله /العجل بقیه الله....


سر زلفت می بره قلب فرشته ها به غارت /می دونم که می شکنی هرچی بُته با یک اشارت

دل زینب بی قراره/ مادرت چشم انتظاره....


شنیدم یه روز می آیی که خورشید از تو پا می گیره /هر کسی حسینیه، آتیش کربلا

 

می گیره

وقت خوش عهدی و عشقه/غیرت مهدی رو عشقه


العجل یا حجه الله/العجل بقیه الله...


میون گریه شنیدم صدای پای خروشت/به سر عمامه ی احمد، عبای علی به دوشت


می کشی به دیده ی تر /چادر خاکی مادر


شیشه شیشه یاس می باره نُه فلک وقتی بیایی/دوباره آباد می شه باغ فدک وقتی

 

بیایی

می بری یه روز به سینه/ مرهمی برای سینه


همه دل شکسته ها چشم انتظار ذوالفقارن/شیعه ها تا تو نیای سر و سامونی ندارن


کار ما شور و شینِ/ یا لثارات الحسینِ


شنیدم برای خاتون می گیره دل تو هر شب/سر در خیمه ی سبز تو نوشته عمه زینب


اهل گریه اهل دردی/ مثل حیدر کوچه گردی


تا قدم رنجه کنی رو چشم من آروم جونم/روضه ی عموی بی دستت ابالفضل رو می

 

خونم


علقمه کلبه ی غم شد/ کمر جدّ تو خم شد


العجل یا حجه الله

العجل بقیه الله................

 

((مهدی جان پس کی می آیی؟!))

 

 

منتظر حضورت تا آخرین نفس زندگیمان

 

 گرچه طاقت نداریم!

 

 

 
 

 

 

 

   






      

 

 

در انتهای مرز بودن ، آن زمانی که نگاهت در التماس محبت نگاهی است

و دلت اسیر تنهایی است ، وقتی که کوله بار خستگی ها ، شانه های تو را می لرزاند ،

گویی همه جا ترانه ی غم سر می دهند .

و تو – همسفر نا امیدی – به سوی نا کجا آباد رهسپاری ...

های مسافر ... درنگ کن ، فرصت عاشقی ست ...

دستان نیازت را به سوی عشق دراز کن ...

قصه ی پریشانی ات را برای عشق فریاد کن ...

بگذار هق هق گریه هایت را فقط او معنا کند ... و فقط نگاه او ، التماس چشمانت را پاسخ گوید .

اینک دلت را بنگر ...

ببین چقدر آرام است ! ...







      

شهدا نمیدونم از کجا شروع کنم؛خیلی دلتنگتونم،شما رفتید وما موندیم ودنیاوگرگهای گرسنه ی دنیا...

شهدا اینجا بوی آسمون نمیده ؛اینجا افتخار رو به لباس وثروت ومقام میدونن وکسی که مثل شما صاف وصادق باشه رو میشکنن...

شهدا اینجا سر خیلی ها با گناه گرم شده،شهدا نیستید که ببینید بعضیها چه چیزهایی رو خرج این دنیا می کنن؟!

شهدا به جای صوت قرآن ببینید بعضی ها با چه چیزهایی خودشونو غرق دنیا کردن؟!

بجای اینکه با چشمهاشون دعا بخونن وآیه های قرآن رو ببینن؛ببینید با چشمهاشون چه کارها که نمی کنن؟!

شهدا اینجا از مرگ می ترسن در حالی که مرگ از شما فرار می کرد...

یادش بخیر شهدا تو زمان شما رزمنده ها حاضر بودند جون خودشون رو به خطر بندازن تا بقیه زنده بمونن،

یادش بخیر وقتی شیمیایی زده می شد ،رزمنده ها ماسک رو به رفیقشون می دادند تا اون زنده بمونه هر چند اگه خودشون زنده نمونند!

اما حالا چی!اینجا بوی تعفن میده ؛بعضی ها حاضرن همه چیزشونو بدن فقط زنده بمونن...

شهدا یادش بخیر زمانی که خیلی از شماها خودتونو مینداختید روی سیم خاردار تا برادرتون با عبور از روی شما به اون طرف سیم خاردار برسند

،بدنتون خونی می شد،درد می کشیدید اما میدونم دردی بود که لذت بخش بود اما اینجا حاضرن با بهتان زدن از روی برادرشون عبور کنند ...

اینجا حاضرند برادر خودشون رو سر هوا وهوس ومال دنیاو... بکشند...

شهدا یادش بخیر زمانی که وقتی نارنجکی انداخته می شد وجون رزمنده ها به خطر می افتاد ،خودتون رو روی نارنجک می انداخت

 تا باعث نجاتشون بشید گرچه میدونستید دیگه لحظه ی آخر زندگیتون توی این دنیاست اما اینجا هر کسی فکر خودشه،

خیلی ها حاضرن بخاطر رسیدن به هوسهاشون حتی نزدیکترین کسانشون رو هم فدا کنن...

شهدا شما اوقاتتونوبا قرآن و دعا ونماز وراز ونیاز با خدا پر می کردید اما بیاید ببینید توی این جهنم بعضیها اوقاتشونو با چه چیزهایی پر می کنند؟...

شهدا اینجا فریب ونیرنگ وتظاهر فراوونه...کرکسها در نقش کبوتر ظاهر میشن وگرگها در لباس میش...

ولی شهدا هنوزم توی این دنیا کسانی هستند که عاشق شما هستند،حتی یک روز هم شما رو از یاد نمی برن چونکه عاشق راه خدا هستن

،چون دلتنگ امامشون هستن،شهدا هنوزم چشمهایی هستندکه از فراغ شما گریانند...شهدا خیلی ها با شنیدن صدای شما آرام میشن ...خیلی ها شهدا با یاد شما زنده اند.
 گل تقدیم شماگل تقدیم شمااللهم الرزقنا التوفیق الشهادهگل تقدیم شماگل تقدیم شما







      

خدایا،چقدر حرف زدن با تو خوب است. چه ساکت و صبور به درد و دل من گوش می دهی چه ساده اشاره می کنی بیش تر بیایم و اندوه و رنج هزاران سال تنهایی ام را با تو بگوییم.وقتی به رشته های نقره ای باران آویزان می شوم تا خودم را به آسمان هفتم تو برسانم مرا به فرشتگان آسمان نشان می دهی و می گویی این است تفاوت آدمیان با شما!

خدایا ، چقدر حرف زدن با تو زیباست . چگونه گرد و خاک را از سر و روی کلماتم پاک کنم تا لایق تو شوند؟

کجا و در چه زاویه ای بنشینم تا گناهان فراوانم را نبینی؟

چگونه گیسوان تو را شانه کنم تا ساکنان عرش مات و مبهوت بمانند؟

چه دسته گلی را برایت بیاورم تا بوی آن بهشتیان را مست کند؟

با چه رویی چمدان فرسوده ام را بگشایم و تحفه های ناقابلم را تقدیمت کنم؟

خدایا،تو مرا بهتر از خودم میشناسی و نشانی تک تک سلول های تاریکم را می دانی . تو مرا بیشتر از خودم دوست داری . هر بار که می خواهم با تو گفت و گو کنم ، اولین حرف را تو بر زبانم می گذاری. هر روز صبح این تویی که مهربانانه از کوچه ما می گذری و استکانم را پر از خورشید می کنی.

خدایا ،مرا ببخش که دهانم بوی عشق نمی دهد. مرا ببخش که هنوز بند کفش هایم را نبسته ام و نردبان شکسته ام را تعمیر نکرده ام . مراببخش که مشق هایم را ننوشته ام و روز و شبم  راگم کرده ام.مرا ببخش که نان تو را می خورم و نام تو را فراموش می کنم. مرا ببخش که برای یک بار هم که شده تو را نبوسیدم.

خدایا،کاش دیروز  در باران صدایت می زدم تا بالاخره تو را می دیدم.

کاش از کنار تو تکان نمی خوردم. کاش دل به شیطان نمی سپردم .کاش هزاران سال قبل،پیش از آنکه زنده باشم،در میان دستان گرم و نورانی تو می مردم.







      
<   <<   11   12   13      




+ هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله . حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا

+ سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛ از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...

+ بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه. اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه! مادرتون رو دوست داشته باشید ...

+ فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، ماه خیر، برکت و نزول قرآن بر تمام مسلمانان مبارک باد.

+ عالم، صدفست و فاطمه، گوهر اوست گیتى عرَض‏ست و این گهر، جوهر اوست در قدر و شرافتش همین بس که ز خلق احمد پدرست و مرتضى، شوهر اوست میلاد خجسته حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادرمبارک. @};- @};- @};-

+ یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال سلام عیدتون پیشاپیش مبارک اللهم عجل لولیک الفرج سالی سرشار ازسلامتی و خوشی ، برای همه عزیزان (دوستان مجازی و حقیقی) آرزومندم. @};- @};- @};-

+ از ستم کردن به کسی که در برابر تو یاوری جز خدا ندارد، بپرهیز.

+ سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و دهه فجر را به همه ملت و مستضعفین جهان تبریک عرض می کنم.

+ درسی که انقلاب اسلامی به ما آموخته است از ابهت ابر قدرت ها نترسیم.(مقام معظم رهبری)

+ انقلاب شکوهمند اسلامی دستاورد میلیون ها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید است.(امام خمینی ره)